برای اندازهگیری رشد اقتصادی در کشورها معمولاً شاخص مهمی بهنام تولید ناخالص داخلی GDP بهکار میرود. شاخصی که حالا در کتاب توهم رشد مورد انتقاد دیوید پیلینگ قرار گرفته است.
دیوید پیلینگ، بعد از سالها کار خبرنگاری و نوشتن در زمینهی اقتصاد و رشد تولید ناخالص داخلی، اکنون در کتاب جدیدش با عنوان «توهم رشد» با زبان اقتصاد و بیان آمار و ارقام مرتبط، شاخص معروف تولید ناخالص داخلی (GDP) را زیر ذرهبین میبرد. او معتقد است این شاخص که همواره رشد آن باعث سرمستی دولتها شده است، نمیتواند معیار کامل و حقیقی از رشد اقتصادی یک کشور و بالاتر رفتن سطح رفاه مردم آن جامعه باشد. دیوید پیلینگ میگوید آن تصویری که از رشد اقتصادی توسط دولتها و حکومتهای کشورهای جهان به مردم نشان داده میشود، بسیار تحریف شده است و واقعیت را بزرگتر از چیزی که هست جلوه میدهد.
خلاصه کتاب
در کتاب قدرتمند و پرتنش «توهم رشد»، دیوید پیلینگ بهعنوان یک خبرنگار اقتصادی، میکوشد تا نقاط ضعف یک معیار جهانی و ثابت همیشگی بهنام GDP: Gross domestic product یعنی تولید ناخالص داخلی را به رخ بکشد. او تعصبات پنهانی از اقتصاد را آشکار میکند و جایگزینهای GDP از میزان ثروت و برابری و پایداری گرفته تا اندازهی خوشبختی درونی را کشف و بررسی میکند. او میگوید معیار تولید ناخالص داخلی نمیتواند شاخص دقیقی برای سنجش رشد جوامع و معرف میزان رفاه کشورها باشد. این در حالی است که از زمانیکه اقتصاد بهوسیلهی میزان تولید ناخالص داخلی تعریف شده، رشد GDP را مترادف با رشد میدانیم و این نوعی توهم است. رشد کشورها به عواملی فراتر از رشد تولید ناخالص داخلی بستگی دارد که این عوامل باید دیده شوند.
جالب است که با وجود اینکه کشورها در عصرهای مختلف تاکنون هیچگاه تا این حد ثروتمند نبودهاند، دیوید پیلینگ عصر حاضر را «عصر خشم» نامیده است و از اعتراضات و نارضایتی مردم کشورهای ثروتمند سخن میگوید. آنچه او بهعنوان عامل نارضایتی و خشم مردم از آن یاد میکند، این است که مردم تصویر ارائه شده از طرف دولت را واقعیت زندگیهایشان نمیدانند. اینجا است که ضعف معیاری چون تولید ناخالص داخلی که همواره دولتها از رشد آن شاد میشوند، آشکار میشود. اگر این معیار کافی باشد، قاعدتاً نباید باعث ایجاد خشم و نارضایتی مردم شود و رشد آن باید باعث رضایت بیشتر و افزایش رفاه مردم از هر نظر باشد. امروز دیگر تعریف رشد و اقتصاد با تجربهی زندگی مردم همخوان نیست. بهمدت طولانی، اقتصاد بر زبانی تکیه کرده که نمیتواند طنینانداز تجربیات واقعی مردم در زندگی باشد و اکنون ما ناچاریم با عواقب این انحراف زندگی کنیم. با وجود پیشرفت و رشد اقتصادی در چند دههی اخیر، افراد بسیاری همیشه احساس بدبینی نسبت به دولتمردان میکنند.
دیوید پیلینگ هدفش را از نوشتن این کتاب «شرح شکاف میان آنچه کارشناسان دربارهی زندگی ما میگویند و چیزی که بهطور واقعی حس و درک میکنیم» توصیف کرده است. واکنش مردم به دولتها و خشم آنها از ایشان نشاندهندهی این است که مردم در تقابل با کارشناسان اقتصاد و درک آنها از زندگی روزمره مردم قرار گرفتهاند. اقتصاد از نظر وی یک پدیدهی طبیعی نیست، بلکه یک حقیقت کشفشده است که بعد از سال ۱۹۳۰ اجازهی وجود پیدا کرده است. کتاب توهم رشد را میتوان یک انتقاد برانگیزنده از سفسطهها و استدلالهای غلط ناشی از وسواس انسان در زمینهی رشد اقتصادی دانست. این کتاب بررسی میکند که چطور اندازهگیریهای معمول رشد، تنها بخشی از واقعیت را نشان میدهند، نه تمام آن را. همچنین بهطور مؤثر و تحریکآمیز و با چشمانی کاملا باز، بینش و نگرشی تلخ و غیرقابلپیشبینی ارائه میدهد که چطور جامعهی انسانی بهجای دنبالکردن شاخص رشد به هر قیمتی، میتواند به نیازهای واقعی افراد پاسخ دهد.
تولید ناخالص داخلی در بهترین حالت خود، تنها بخش کوچکی از واقعیت و تا حدی دلخواه را ثبت میکند. (کالاها و محصولاتی که بهطور قانونی و ثبتشده به فروش میرسند.) گسترش این معیار برای پوشش دادن بخش غنیتری از واقعیت، نیازمند ثبت آماری دقیقتر و فراتر و موشکافانهتر است. در این فرایند ممکن است حقیقت تحریف شود. خطر آن در این است که فعالیتهایی که در GDP شامل نمیشوند، مورد غفلت واقع میشوند. این امر تعادل حساسی را میطلبد.
لازم به ذکر است که این یک کتاب تخصصی اقتصادی نیست و درصورتیکه موضوع مطالب آن برای خواننده جدید باشد، میتواند اطلاعات خوبی به وی اضافه کند. بلکه این کتابی است که دربارهی اقتصاد بهعنوان عاملی جهانی و اثرگذار بر زندگی انسانها سخن میگوید و ذهن خواننده را بر زوایای تاریک رشد اقتصادی میگشاید. کتابهای زیادی وجود دارد که بر توهم رشد و چگونگی غلبه بر آن تمرکز کرده و کتاب دیوید پیلینگ اولین یا عمیقترین آنها نیست. اما در زمینهی جذابیت و سرعت مدعی است. او در یک بررسی شگفتانگیز جهانی، کارهایی را که در ساختن اقتصاد جهانی انجام میشود، به ما نشان میدهد. او به ما حسابداران چینی که در پاککردن اعدادشان از آلودگیهای مهلک میکوشند، اقتصاددانان نیجریهای که تلاش میکنند اقتصاد غیررسمی را شمارش کنند و آمارگران خجالتی بریتانیایی که کار جنسیتی را میسنجند، معرفی میکند.
فصلها
کتاب توهم رشد از ۳ بخش و تعدادی زیربخش تشکیل شده است. بخش اول با عنوان «معضلات رشد» شامل مباحثی با عناوین «اینترنت، تولید ناخالص داخلی مرا دزدید»، «مقادیر زیادی از یک چیز خوب» و «چه مشکلی با یک شهروند عادی وجود دارد» میشود. عنوان بخش دوم «رشد و جهان در حال توسعه» است که مطالبی با عنوان «فیلها و ریواس»، «قدرت اقتصادی» و «قدرت سیاه، قدرت سبز» را دربر میگیرد. بخش سوم «فراتر از رشد» نامیده شده و مطالب آن شامل عنوانهایی چون «ثروت»، «ارباب شادی» و «نتیجه رشد» است. در پایان کتاب، مطلبی دربارهی نویسنده آورده شده است.
نقل قولهایی از کتاب
ناباورانه است که افراد کمی میدانند اقتصاد دقیقا چیست یا چگونه میتوان میزان پیشرفت اقتصادی را سنجید.
ما در عصر خشم زندگی میکنیم. عصری که بهوسیلهی اذهان عمومی، بیاعتباری مؤسسات سابقاً معتبر و آرمانهایی مانند لیبرالیسم غربی تعریف شده است.
پیش
از سال ۱۹۳۰ واژهی اقتصاد عملاً وجود نداشت. اقتصاد مانند پشمک، بیمه خودرو یا حسابداری، ساختهی دست بشر است.
تعریف ما از اقتصاد، تا حدی ابتدایی است. شخصی به من گفت: «اگر یک ساعت در ترافیک گیر کنید، به تولید ناخالص داخلی کمک شده است، اما اگر برای کمک به دوستتان به خانهاش بروید، کمک شما در تولید ناخالص داخلی در نظر گرفته نمیشود. این تمام چیزی است که نیاز دارید بدانید.»
رشد اقتصادی دربارهی افزایش نابرابری و عدم تعادلهای بزرگ جهانی کمتر صحبت کرده است.
اساس اقتصاد مدرن این است که تمایل ما برای ساختههای دست بشر نامحدود باشد. بااینحال با تمام وجود میدانیم که این یک مسیر جنونآمیز است.
بسیاری از ما در جهان ثروتمند همیشه وسایلی میخریم که هیچگاه نمیدانیم واقعاً آنها را میخواهیم یا در آینده دوباره از آنها استفاده خواهیم کرد یا نه.
تنها در اقتصاد است که توسعه بیپایان، فضیلت محسوب میشود. در زیستشناسی به رشد بدون توقف سرطان میگویند.
[
thumb]https://sefaresh.net/uploads/posts/2019-12/1576387758_500193c3-fac0-4286-a7c7-fee8757f9a4a.jpg[/thumb]
درباره کتاب و ترجمه آن
کتاب the growth delusion نوشتهای از david pilling در ژانویه ۲۰۱۸ توسط انتشارات tim duggan به زبان انگلیسی در ۳۰۴ صفحه چاپ و منتشر شد. این کتاب، در دستهبندی کتابهای اقتصادی و فقر و ثروت گنجانده شده و ترجمهی آن با عنوان «توهم رشد: ثروت، فقر و رفاه ملل» اخیرا توسط نشر نوین و با ترجمهی بهار رحمتی چاپ و منتشر شده است.
درباره نویسنده
دیوید پیلینگ متولد سال ۱۹۸۸ سردبیر بخش افریقایی تایمز است. او قبلا سردبیر بخش آسیایی و بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ رئیس دفتر توکیو در ژاپن بود. او برای نوشتههای خود
تاکنون در کشورهای چین و ژاپن چندین جایزه کسب کرده است. او در سال ۱۹۹۰ به تایمز (FT) پیوست. او در لندن بهعنوان سردبیر و در شیلی و آرژانتین بهعنوان خبرنگار فعالیت کرده و صنعت جهانی داروسازی و بیوتکنولوژی را پوشش داده است. او خودش را بهعنوان کسی که بدون ازدستدادن اشتیاق از شکستی به شکست دیگر حرکت کرده، در توییتر معرفی میکند. دیوید همچنین سخنران تدکس Tedx بوده است.
دیدگاههای دیگران
رسانهی جهانی فوربس گفته است سیستم بانک مرکزی آمریکا FED نیاز دارد که این کتاب اقتصادی را بخواند. نشریهی علمی بریتانیایی Nature میگوید:
مطالعهی تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی با چنین وسواس و همتی بهندرت انجام شده است. کاری که دیوید پیلینگ بهخوبی آن را مدیریت میکند.
همچنین آدام توز در روزنامه گواردین، این کتاب را جذاب و یک بررسی شگفتآور جهانی دانسته است. انگوس دیتون، برندهی جایزه نوبل جهانی اقتصاد، دربارهی این کتاب و نویسندهاش اینطور گفته است:
دیوید پیلینگ یک راهنمای آگاه و شوخطبع و پرتحرک برای وسواس ما دربارهی رشد است؛ حتی وقتی که رشد بهطور ضعیفی تعریف شده یا نمیتواند آنچه را برای ما مهم است، بهدرستی اندازهگیری کند. او قدردان تمام چیزهایی است که رشد فراهم آورده، اما شک و تردید او دربارهی تولید ناخالص داخلی و گزینههای جایگزینش، آغازگری ارزشمند است تا بکوشیم بهتر عمل کنیم. اگر او گاهی اوقات از اندازهگیریها سرگرمی میسازد، اندازهها و کمیتها را نیز تبدیل به شوخی و سرگرمی کرده است. این یک دستاورد واقعی و باارزش است.
فلیکس مارتین در فایننشیال تایمز معتقد است دیوید پیلینگ در کتاب توهم رشد، بهطور مستقیم به دل موضوع میرود و از نگاه یک خبرنگار فصلی توضیح میدهد که چرا معیار GDP اینقدر عجیب است و ممکن است ما را گمراه کند و در مورد رشد به توهم بیندازد.