هیچ مدیری را در دنیای فناوری پیدا نمی‌کند که به‌اندازه‌ی بنیان‌گذارهای گوگل، لری پیج و سرگی برین، مرموز و دور از هیاهوی رسانه‌ای باشند. این دو نفر گوگل را بیش از ۲۰ سال پیش و در زمان تحصیل در دانشگاه استنفورد تأسیس کردند. آن‌ها در نیم‌دهه‌ی گذشته و پس از تغییر ساختار شرکت خود با تأسیس آلفابت به‌عنوان هولدینگ مادر،‌ به‌ندرت در اخبار دیده و شنیده می‌شدند. از آن زمان ساندار پیچای به‌عنوان مدیرعامل گوگل فعالیت کرد که رویکردی مستقل‌تر در پیش گرفته بود.

لری پیج و سرگی برین چند روز پیش یک بمب خبری منفجر کردند: آن‌ها مدیریت آلفابت را به مدیرعامل کنونی گوگل، ساندار پیچای، واگذار می‌کنند و از فرایندهای مدیریتی خارج می‌شوند. خبری که منتشرشد، اگرچه تغییری عظیم در ساختار گوگل و آلفابت به‌نظر می‌رسید، اجتناب‌ناپذیر بود. ظاهرا پیج و برین از مدت‌ها پیش در روندهای روزانه‌ی شرکت درگیر نبودند و اعلام خبر، تنها وضعیت فعالیت آن‌ها را رسمی‌تر کرد. به‌هرحال امروز تمامی فعالیت‌های گوگل و آلفابت از بالا تا پایین تحت مدیریت پیچای اداره می‌شود. شایان ذکر است پیج و برین سهام کنترلی خود در شرکت‌ها و کرسی هیئت‌مدیره را حفظ خواهند کرد و طبق گفته‌ی خودشان ارتباط مرسوم را با پیچای حفظ خواهند کرد.

خبر کناره‌گیری پیج و برین را می‌توان یک پایان خوب برای دو نفر از رازآلودترین رهبران فناوری یک نسل دانست. آن‌ها زمانی شرکت خود را ترک کردند که ارزش آن به نزدیکی یک تریلیون دلار رسیده بود. البته امروز زمان دشواری برای گوگل هم محسوب می‌شود. غول موتور جست‌وجو با بررسی‌های موشکافانه‌ی متعددی ازسوی کارمندان، سازمان‌های رسانه‌ای، فعالان اجتماعی، تنظیم‌گران قانونی و قانون‌گذاران روبه‌رو هستند؛ نظارت‌ها و بازرسی‌هایی که قطعا بیش از سال ۲۰۱۵ و زمان جدایی پیج و برین از مدیریت گوگل هستند.

 

بسیاری از چالش‌های کنونی، متوجه پیج و برین و محصول آن‌ها در دنیای فناوری است. به‌هرحال چالش‌های پیش‌آمده دو دلیل احتمالی دارند. یا بنیان‌گذارهای گوگل مسیر خطرآفرینی شرکت خود را پیش‌بینی نکرده بودند یا عمدا آن را به سمتی هدایت کردند که به‌نوعی مفاهیم و اخلاقیات مرسوم دنیای کسب‌وکار را به تمسخر بگیرد. باتوجه به فرضیه‌های موجود،‌ نگاهی به تاریخچه‌ی کاری پیج و برین و تصمیم‌های آن‌ها در دوران توسعه‌ی گوگل، خالی از لطف نخواهد بود؛ تصمیم‌هایی که نه‌تنها بر صنعت فناوری، بلکه بر کل اینترنت و حتی جامعه تأثیر بزرگی داشتند.

ساخته‌ی دست پیج و برین احتمالا دهه‌ها به عمر خود ادامه می‌دهند. آشنایی با مسیری که گوگل و بنیان‌گذارهایش تا به امروز طی کردند، نگاه مناسبی نسبت به مسیر آینده‌ی آن، به ما می‌دهد.

 

اوت ۱۹۹۶: لری پیج و سرگی برین در استنفورد دیدار کردند؛ Pagerank توسعه یافت و گوگل تأسیس شد

پیج و برین در سال ۱۹۹۵ با هم آشنا شدند. آن‌ها هردو دانشجوی علوم کامپیوتر دانشگاه استنفورد بودند. تاریخچه‌ی گوگل به ایده‌ای از سوی پیج باز می‌‌گردد. او بر این باور بود که موتور جست‌وجویی در تار جهان‌گستر وب (World Wide Web) باید لینک‌ها را براساس تعداد لینک‌هایی رتبه‌بندی کند که از دیگر صفحه‌ها دریافت می‌شوند. او به‌کمک برین توانست PageRank را راه‌اندازی کند که یکی از الگوریتم‌های بنیادی جست‌وجوی گوگل شد. محصول آن‌ها یعنی موتور جست‌وجو، در سال ۱۹۹۶ در شبکه‌ی استنفورد شروع به کار کرد.

۱۹۹۶: رزومه‌ی برین نشان‌دهنده‌ی هدفی پنهانی است که سبک زندگی آینده‌ی او را توضیح می‌دهد

رزومه‌ی سال ۱۹۹۶ سرگی برین هنوز در آرشیوهای آنلاین استنفورد در دسترس است و با مراجعه به لینک دانشگاه می‌توانید آن را مطالعه کنید. در میان پروژه‌هایی که او در آن زمان و پیش از شکل‌دهی به گوگل انجام می‌داد، یک پلتفرم رتبه‌بندی فیلم و ابزاری برای تبدیل کد مشاهده می‌شود که مقاله‌های دانشگاهی را به کد HTML تبدیل می‌کرد.

اگر نگاهی به کدهای صفحه‌ی رزومه‌ی برین داشته باشید، با یک نکته‌ی جالب روبه‌رو می‌شوید. او در بخشی از کد که به‌صورت مخفی نوشته شده است (HTML Comment)، توضیحی از هدف آینده‌نگرانه‌ی خود می‌دهد: «دفتری بزرگ با کار بسیار کم. می‌توان سفرهای متعدد گران‌قیمت به مکان‌های جذاب و عجیب‌وغریب جهان را هم به آن افزود.» برین در سال‌های بعد توانست به رویای خود جامه‌ی عمل بپوشاند. او پس از آن‌که از مدیریت مشترک گوگل با پیج، به مدیریت پروژه‌های آزمایشی و تجربی شرکت تغییر مسیر داد، موفق به در پیش گرفتن سبک زندگی مورد علاقه‌اش شد.

 

۱۹۹۸: پیج و برین در یک مقاله در استنفورد به موتورهای جست‌وجوی با ساختار تبلیغاتی حمله کردند

اگرچه گوگل امروز یکی از قوی‌ترین بازیگران صنعت تبلیغات آنلاین در جهان محسوب می‌شود، پیج و برین در ابتدا تصمیم نداشتند موتور جست‌وجوی آزمایشی خود را به یک ماشین فروش تبلیغات تبدیل کنند. آن‌ها در مقاله‌ای به‌نام «ساختار موتور جست‌وجوی تحت وب در مقیاس بزرگ» درباره‌ی موتوری توضیح دادند که برای قرار دادن لینک‌ها در بالای نتایج جست‌وجو، به سمت وب‌سایت‌هایی که هزینه پرداخت کرده‌اند متمایل نیست.

 از نگاه مصرف‌کننده‌ی نهایی، هرچه موتور جست‌وجو بهتر باشد، برای پیدا کردن هدف نهایی نیاز به رد کردن تبلیغات کمتری خواهد بود. این حقیقت، مدل کسب‌وکاری موتورهای جست‌وجوی کنونی را به چالش می‌کشد که از تبلیغات به‌عنوان پایه‌ی درآمدی استفاده می‌کنند. به‌هرحال همیشه هزینه‌هایی از سمت تبلیغ‌دهنده‌هایی پرداخت می‌شود که تمایل به ارائه‌ی محصولی جایگزین در بازار دارند. در سناریوی دیگر، آن‌ها ایده‌ای کاملا نو دارند. ازطرفی ما اعتقاد داریم که تبلیغ، چالش تداخل انگیزه‌ها را به‌همراه دارد و باید یک موتور جست‌وجوی رقابتی داشته باشیم که در فضای آکادمیک و با شفافیت بالا عمل کند.

 

۱۹۹۹: پیج و برین تصمیم می‌گیرند که گوگل را به‌ قیمت یک میلیون دلار بفروشند. آن‌ها پیشنهاد ۷۵۰ هزار دلار را هم مطرح می‌کنند

پیج و برین گوگل را به‌صورت رسمی ثبت کردند و با هوشمندی بالا، نام آن را از ایده‌ی ابتدایی (نام BackRub) تغییر دادند. آن‌ها در سال ۱۹۹۸ تصمیم به فروش شرکت گرفتند. ظاهرا بنیان‌گذارهای افسانه‌ای از ظرفیت ایده‌ی خود مطلع نبوده‌اند.

بنیان‌گذارهای گوگل ابتدا در سال ۱۹۹۹ تصمیم گرفتند تا شرکت خود را به قیمت یک میلیون دلار به شرکت پرتال اینترنتی Excite بفروشند. ویندو خوسلا، بنیان‌گذار شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر Khosla Ventures پیشنهاد فروش را به یاد می‌آورد. او موفق شد تا قیمت فروش را به ۷۵۰ هزار دلار کاهش دهد، اما مدیرعامل وقت Excite، جورج بل، پیشنهاد را نپذیرفت. امروز گوگل حدود ۹۱۳ میلیارد دلار ارزش دارد.

۲۰۰۰: گوگل شعار «شیطانی نباش» را به اولین ارزش سازمانی خود تبدیل کرد

تاریخچه‌ی شعار مشهور «شیطانی نباش» گوگل ریشه‌های متعددی را برای آن بیان می‌کند. مخترع جیمیل، پائول باشت در سال ۲۰۰۷ در وبلاگ خود ادعا کرد که ایده‌ی شعار را در یک جلسه‌ی سازمانی ارائه کرده است. او می‌گوید هدف از شعار مذکور «کنایه زدن به بسیاری از شرکت‌های دیگر، خصوصا رقبای ما بود که در آن زمان از نظر ما، به‌نوعی از کاربران بهره‌برداری می‌کردند».

مریسا مایر، از اولین مهندسان گوگل بود و بعدا به مدیرعامل یاهو تبدیل شدو او زمانی گفته بود که یکی از مهندسان شرکت به‌نام آمیت پاتل در سال ۱۹۹۹ این شعار را روی تخته‌ی سفید اتاق جلسه نوشت. باشت هم بخشی از این روایت را تأیید می‌کند و می‌گوید پس از توافق نظر روی شعار «شیطانی نباش» پاتل آن را روی تخته‌ی سفید نوشت تا به‌مرور در شرکت جاری شود.

صرف‌نظر از تاریخچه‌ای که پشت شعار «شیطانی نباش» گوگل وجود دارد، پیج و برین در سال ۲۰۰۰ تصمیم گرفتند تا آن را به ارزش سازمانی تبدیل کنند. باشت و پتل، بنیان‌گذارها را راضی کرده بودند که شعار مذکور، رویکرد مبتنی بر اولویت اول مهندسی را در شرکت حفظ خواهد کرد. از نظر آن‌ها این شعار باعث می‌شد تا رویکردهای متمرکز بر درآمدزایی و فروش که از سمت کسب‌وکارهای متنوع و کارمندان فروش شرکت مطرح می‌شدند، تأثیری بر سیاست‌های کلی نداشته باشد.

عبارت «شیطانی نباش» گوگل زمانی به شعار اصلی تبدیل شد که مدیران از آن در بخش چشم‌انداز سند عرضه‌ی عمومی سهام S-1 استفاده کردند. پیج در سند مذکور نوشته بود:

ما با قبول نکردن هزینه برای نتایج جست‌وجو و حفظ اعتماد کاربران، به‌نوعی شعار «شیطانی نباش» را زندگی می‌کنیم

 ۲۰۰۱: پیج مسئولیت مدیریت عامل را به اریک اشمیت واگذار کرد

پیج و برین پس از ثبت رسمی شرکت و ارائه‌ی عمومی محصول خود یعنی گوگل، شرکتی را مدیریت می‌کردند که سریع‌ترین نرخ رشد را در دنیای کسب‌وکار داشت. چنین سرعت رشدی برای آن‌ها که جوانانی در سن دانشگاه بودند، بیش‌ازحد زیاد بود. به‌علاوه پیج در ابتدای سال تلاشی برای اخراج تمامی مدیران پروژه‌ی شرکت انجام داده بود که تاحدودی چهره‌ی رهبری گوگل را در اذهان عمومی تخریب کرد.

چالش‌های مدیریتی باعث شد تا سرمایه‌گذاران، فشار تغییر مدیرعامل را به بنیان‌گذارهای گوگل وارد کنند. آن‌ها به‌همین دلیل مدیرعامل وقت شرکت Novell، اریک اشمیت را برای مدیریت انتخاب کردند. برین در سال ۲۰۰۱ در مصاحبه‌ای وظیفه‌ی اشمیت را به‌نوعی «نظارت والدینی» نامیده بود که هیاهوی خبری بسیاری به‌همراه داشت. به‌هرحال ذی‌نفع‌های گوگل و اعضای باتجربه‌ی تیم مدیریت به این نتیجه رسیده بودند که مدیریت جدید، جلوی فعالیت‌های هیجانی و تخریبی پیج را در مسیر رشد نمایی شرکت، می‌گیرد.

برین فردی بود که مشکل زیادی با کنار رفتن و جابه‌جایی قدرت نداشت. او در سال‌های بعدی فعالیت نیز ظرفیت خود را نشان داد. به‌هرحال چنین رویکردی عموما از سوی بنیان‌گذارها انجام نمی‌شود. ازطرفی پیج می‌دانست که با تغییر مدیریتی، او و برین دیگر نیازی به کنترل همه‌جانبه‌ی فعالیت‌های روزمره‌ی شرکت ندارند. البته او درنهایت از واگذار کردن قدرت به فردی بدون سابقه‌ی مهندسی، تاحدودی ناراحت بود.

۲۰۰۲: یاهو پیشنهاد خرید گوگل را با قیمت سه میلیارد دلار ارائه کرد که پیج و برین، رد کردند

اگر کسی از سال ۲۰۱۹ به گذشته سفر کرده و سرنوشت یاهو را برای شما تعریف می‌کرد، قطعا حرف‌هایش را باور نمی‌کردید. یاهو در سال ۲۰۰۲ یک غول اینترنتی با ابعادی بی‌سابقه بود و تصمیم داشت تا به کسب‌وکار روبه‌رشد و سریع جست‌وجوی گوگل وارد شود. آن‌ها تصمیم داشتند تا سه میلیارد دلار برای جست‌وجوی گوگل پرداخت کنند. چنین هزینه‌ای برای یک استارتاپ که از نظر مدیرعامل وقت یاهو، تری سمل، درآمد بسیار ناچیزی داشت، عظیم محسوب می‌شد. 

پیج و برین از اینکه یاهو ارزشی را در گوگل دیده بود خشنود بودند. به‌هرحال تیم رهبری یاهو محاسبه‌ی دقیقی داشت که آینده‌ی بزرگی را برای گوگل می‌دید؛ اما بنیان‌گذارها تمایلی به فروش نداشتند. تصور کنید تنها سه سال پس از اینکه آن‌ها موافق فروش شرکت با قیمت ۷۵۰ هزار دلار بودند، گوگل به پدیده‌ای تبدیل شده بود که چهار هزار برابر آن قیمت، ارزش داشت.

زمان را با سرعت بالا به جلو ببرید و امروز، یاهو را می‌بینید که درنهایت به ورایزن فروخته و سپس به زیرمجموعه‌ی Oath تبدیل شد. شرکت رسانه‌ای که درنهایت به Verizon Media تغییر نام داد. برخی شایعه‌ها می‌گویند هنوز برخی از نیروهای یاهو از سرویس ایمیل آن استفاده می‌کنند!

 

اوت ۲۰۰۴: گوگل با ارزش ۲۷ میلیارد دلار به‌صروت عمومی در بازار بورس عرضه شد. پیج و برین سهام کنترلی دریافت کردند

گوگل تنها چند سال پس از شروع مدیریت اشمیت، با سرعتی بالا به سطح بالاتر دنیای کسب‌وکار آمریکا حرکت می‌کرد. ارزش و آوازه‌ی آن‌ها حتی از صنعت فناوری نیز فراتر رفته بود. در سال ۲۰۰۴ فرایند عرضه‌ی عمومی سهام شروع شد که در اوت ۲۰۰۴ انجام گرفت. IPO گوگل با جذب سرمایه‌ی ۱/۷ میلیارد دلاری، شرکت را به ارزش ۲۷ میلیارد دلاری رساند.

یکی از نکات مهم عرضه‌ی عمومی سهام گوگل، تصمیم پیج و برین در ایجاد سهام کنترلی سطح بالای B بود؛ سهامی که تنها آن دو نفر، اشمیت و چند فرد محدود دیگر در اختیار داشتند. سهام کنترلی مذکور، ۱۰ برابر قدرت رأی بیشتر داشت. پیج و برین با سهام‌های مذکور می‌توانستند کنترل شرکت را در دست داشته باشند و امروز حتی پس از جدا شدن از بدنه‌ی مدیریت، کنترل اکثریت را در دست دارند.

پیج در زمان عرضه‌ی عمومی سهام، دلیل ایجاد سهام کنترلی را روشی در مسیر به حداکثر رساندن ارزش در طولانی‌مدت دانسته بود. حرکت او و برین بعدا در شرکت‌های دیگر سیلیکون‌ولی همچون فیسبوک تکرار شد. درواقع بنیان‌گذاران می‌خواستند از ایجاد مشکل دید کوتاه‌مدت سرمایه‌گذاران برای شرکت خودشان جلوگیری کنند. پیج درباره‌ی رویکرد سهام کنترلی نوشت:

ما یک ساختار سازمانی ایجاد می‌کنیم که برپایه‌ی پایداری بلندمدت شرکت می‌گیرد و افق‌های دور را در نظر دارد. شما با سرمایه‌گذاری در گوگل به‌نوعی شانس خود را در بلندمدت روی  یک تیم و خصوصا من و سرگی و رویکرد نوآورانه‌ی ما امتحان می‌کنید.

اوت ۲۰۰۵: پیج بدون اطلاع اشمیت، اندروید را به مبلغ ۵۰ میلیون دلار خرید

یکی از محاسبات پیج درباره‌ی آینده‌ی دنیای فناوری، اوج‌گیری رایانش موبایلی بود. او با درک موقعیت احتمالی، بدون معطلی در سال ۲۰۰۵ استارتاپ کوچکی به‌نام اندروید را با هزینه‌ی ۵۰ میلیون دلاری خریداری کرد. خرید او بدون اطلاع مدیرعامل وقت گوگل، اریک اشمیت، انجام شد. پیج اعتقاد قوی داشت که هم‌بنیان‌گذار اندروید، اندی روبین توانایی هموار کردن مسیر شرکت به سمت بازار نرم‌افزار موبایلی را دارد.

اندرویدی که در سال ۲۰۰۵ توسط پیج خریداری شد، مسیری عالی را به‌سمت تبدیل شدن به پرطرفدارترین سیستم‌عامل موبایلی جهان طی کرد. پروژه‌ی آن‌ها در لحظات آخر یک اصلاح مسیر جزئی را تجربه کرد. پس از آنکه استیو جابز در سال ۲۰۰۷، آیفون را به نمایش گذاشت، گروه اندروید تصمیم به اصلاح مسیر گرفت. گفته می‌شود اندی روبین رویداد مشهور آیفون را در یک تاکسی به سمت لاس‌وگاس و از لپ‌تاپ خود تماشا کرده است. به‌هرحال با عرضه‌ی گوشی هوشمند T-Mobile G1 یا همان HTC Dream، اولین گوشی هوشمند اندرویدی به بازار عرضه شد و بنیان اولین سیستم‌عامل موبایلی متن‌باز جهان را بنا کرد.

 

اکتبر ۲۰۰۶: سوزان وویچیتسکی، پیج و برین را متقاعد کرد تا یوتیوب را خریداری کنند

سوزان وویچیتسکی کارمند شماره‌ی ۱۶ گوگل بود. به‌علاوه گاراژ خانه‌ی او به‌عنوان اولین محل رسمی فعالیت‌های غول موتور جست‌وجو شناخته می‌شود. او تأثیرگذاری خوبی روی بنیان‌گذارهای شرکت داشت، اما برای راضی کردن آن‌ها به خرید یک سرویس جدید، زمان و انرژی قابل‌توجهی صرف کرد. به‌هرحال تلاش‌های او موجب شدند تا گوگل، با پرداخت ۱/۶۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۶، سرویس ویدئوی آنلاین یوتیوب را خریداری کند.

وویچیتسکی مدیریت توسعه‌ی سرویس ویدئویی گوگل را برعهده داشت. او پس از مشاهده‌ی ظرفیت‌های یوتیوب،‌سرویس رقیب را برنده‌ی احتمالی نبرد سرویس‌های آنلاین ویدئویی دانست. او زمانی برای خرید یوتیوب اقدام کرد که شرکتش دست بالا را در مذاکره داشت. وویچیتسی در توضیح خرید یوتیوب گفته بود:

من فرصت ترکیب دو سرویس را درک کردم. یک فایل صفحه‌ی گسترده ساختم و برای توجیه رقم ۱/۶۵ میلیارد دلار، محاسباتی را در آن انجام دادم و درنهایت پیج و برین را راضی کردم.

سپتامبر ۲۰۰۸: گوگل به‌لطف ساندار پیچای، مرورگر کروم را منتشر کرد

گوگل مهندسان متعددی را از تیم موزیلا فایرفاکس استخدام کرد. به‌علاوه مهندس محصول عالی آن زمان گوگل، ساندار پیچای، طرحی برای توسعه‌ی یک مرورگر وب بهتر ارائه داده بود که تشکیل گروه برای توسعه را اجتناب‌ناپذیر کرد. مدیرعامل وقت، اریک اشمیت، اعتقاد داشت که گوگل باید از جنگ مرورگرها دور بماند، اما به‌هرحال تصمیم به توسعه‌ی نرم‌افزار جدید درحال اجرا شدن بود. محصول نهایی گروه توسعه، به‌نام Chrome معرفی شد. سلطه‌ی نهایی مرورگر گوگل بر بازار را می‌توان یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های کسب‌وکاری پیچاد دانست. همین موفقیت، طراح محصول گوگل را در سال‌های بعد به مدیریت عامل گوگل سوق داد.

مسئولیت راضی کردن اشمیت و توجیه پروژه‌ی مرورگر، برعهده پیج بود. اشمیت به یاد می‌آورد که جزئیات برنامه به‌قدری خوب بود که به‌نوعی او را مجبور به تغییر ذهنیت و تصمیم کرد. اشمیت در کنفرانس خبری سال ۲۰۰۹ که دموی اولیه‌ی کروم (مرورگری توسعه‌یافته توسط مهندسان سابق موزیلا) را به نمایش می‌گذاشت، جزئیات تغییر تصمیمش را شرح داد. پیج در همان مصاحبه گفته بود که با پشتکار و تلاش بسیار، اشمیت را متقاعد کرده‌اند..

 

ژانویه‌ی ۲۰۱۱: پیج مجددا مدیرعامل شد و اریک اشمیت به‌عنوان رئیس هیئت‌مدیره به کار خود ادامه داد

اشمیت پس از ۱۰ سال فعالیت به‌عنوان مدیرعامل گوگل، مسئولیت خود را با یک توییت خاص طنز به پایان رسید: «دیگر نیازی به نظارت روزانه‌ی پدرانه نیست». پیج مجددا به‌عنوان مدیرعامل انتخاب شد تا بزرگ‌ترین تغییر مدیریتی تاریخ گوگل تا آن سال، رقم بخورد. اشمیت نیز با ریاست هیئت‌مدیره بیشتر به مقامی مشاوره‌ای تبدیل شد.

تغییر ساختار مدیریتی گوگل در ابتدایی دهه‌ی ۲۰۱۰، تأثیری بر سهام کنترلی سه مدیر ارشد نداشت. پیج و برین و اشمیت باز هم کنترل حداکثری را روی گوگل داشتند، اما به‌هرحال تغییر مدیران، نشان‌دهنده‌ی یک تغییر مسیر مهم برای گوگل بود. پیج پس از تصاحب مجدد پست مدیریت عامل، در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز گفته بود:

یکی از اهداف اصلی من این است که گوگل را به شرکتی عظیم با چابکی و روح و اشتیاق فراوان استارتاپی تبدیل کند.

سال ۲۰۱۱ را می‌توان شروع دورانی تازه برای گوگل دانست. پیج و برین با مدیریتی که در اختیار داشتند، تمرکز بیشتری را روی پروژه‌های خرد Google X معطوف کردند. پروژه‌های آزمایشی و تجربی خصوصا در حوزه‌ی سخت‌افزار، اهمیت بالایی پیدا کرد و دیدگاه بلندمدت برای پروژه‌ها، در نظر گرفته شد. درنهایت گویی غول موتور جست‌وجو تصمیم داشت تا به‌مرور از مرزهای محصولات هسته‌ای خود عبور کرده و جهان‌های جدید را فتح کند.

ژوئن ۲۰۱۲: برین با نمایش زنده‌ی ویدئوی چتربازی، دموی گوگل گلس را به نمایش گذاشت

عنوان رسمی برین در سال ۲۰۱۲، هم‌بنیان‌گذار گوگل بود. مسئولیت اصلی او در آن سال‌ها، کشف محصولات جدید برای شرکت بود. برین اولین کسی بود که یک کامپیوتر پوشیدنی به‌صورت عینک را به‌صورت عمومی به نمایش گذاشت و همیشه برای این رویداد در خاطره‌ی کاربران دنیای فناوری می‌ماند. گوگل گلس یکی از اولین تلاش‌های زیرمجموعه‌ی X گوگل بود که با نام Moonshot Factory هم در رسانه‌ها شهرت داشت. به‌هرحال محصولی که برین با اشتیاق بالا معرفی کرد، سال‌های بعد به‌خاطر چالش‌های متعدد حریم خصوصی، انتقادهای شدید به طراحی و عیب‌های فراوان در رونمایی از محصول، به یک تلاش شکست‌خورده تبدیل شد.

 

وقتی برین در رویداد I/O سال ۲۰۱۲، گوگل گلس را به نمایش گذاشت، همه تصور می‌کردند که آینده‌ی جهان از آسمان افتاده است. گوگل تعدادی چترباز را استخدام کرده بود تا از هواپیمایی بر فراز سان‌فرانسیسکو به سمت زمین پرواز و پرواز خود را از نمونه‌ی اولیه‌ی عینک، استریم کنند. رونمایی مذکور را می‌توان جذاب‌ترین رونمایی فناوری از زمان معرفی آیفون دانست. پیج و برین در آن رویداد به جهان نشان دادند که گوگل، چیزی بیشتر از محصولات خسته‌کننده است. آن‌ها به مخاطبان حاضر و تماشاچیان استریم آنلاین نشان دادند که گوگل، آینده را سریع‌تر از رقبای خود عرضه می‌کند.

۲۰۱۲: پیج به فلج پرده‌های صوتی مبتلا شد

سال ۲۰۱۲ برای پیج، سال سکوت بود. سکوتی که به‌نوعی محصول فلج پرده‌های صوتی بود و مدیرعامل جدید گوگل، سال بعد در یک پست گوگل پلاس به آن اشاره کرد. فلج پرده‌های عصبی در دوره‌های متعدد زمانی زندگی پیج به او ضربه وارد کرده بود، اما سخت‌ترین ضربه، یک سال پس از به دست‌گیری مجدد سکان هدایت گوگل، رخ داد. به‌هرحال بیماری مانع از آن شد که پیج در رویداد I/O سال ۲۰۱۲ حضور داشته باشد.

لری پیچ در سال ۲۰۱۳ در کنفرانس I/O و تنها چند روز پس از انتشار خبر بیماری‌اش، سخنرانی کرد؛ اما اعتراف به بیماری، شروع دوران کاهش فعالیت‌های کلامی پیج بود. پیج در سال‌های بعد در جلسه‌های درآمدی با سهام‌داران شرکت نکرده و به‌ندرت با رسانه‌ها صحبت می‌کرد. صدای او روز‌به‌روز به‌سمت ساکت‌تر شدن پیش می‌رفت و بیماری، بیش‌ازپیش به تنفسش فشار وارد می‌کرد.

 

می ۲۰۱۳: پیج چشم‌انداز جزیره‌ی گوگل را شرح داد

یکی از بلندپروازانه‌ترین سخنرانی‌های پیج و البته یکی از آخرین صحبت‌های عمومی او در می ۲۰۱۳ رخ داد و در کنفرانس I/O انجام شد. یک سال پس از معرفی گوگل گلس، پیج روی همان سن از ایده‌های خود برای Google Island پرده‌برداری کرد. پیج جزیره‌ی مذکور را جایی می‌دانست که پیشرفت فناورانه، بدون کاهش سرعت به‌خاطر نگرانی‌های بی‌مورد همچون تنظیم‌گری قانونی یا محدودیت‌های عرفی، با سرعت بالا رخ می‌دهد.

پیج در سخنرانی پیرامون جزیره‌ی گوگل، به‌نوعی ایده‌های بلندپروازنه‌ی خود را برای صنعت فناوری توضیح داد؛ صنعتی که مدیون منافع سازمانی، سهام‌داران و تبلیغات نبود. درواقع او تکه‌ای از جهان را در نظر داشت که فناوری در آن تنها به‌خاطر خود فناوری و بهبود بشریت، توسعه می‌یافت.

صحبت‌های پیج درباره‌ی آینده‌ی فناوری، تنها یک سخنرانی عجیب‌وغریب نبود بلکه شروع یک دوران یا اولین نمایه‌های عمومی یک تصمیم مهم را نشان می‌داد. پیج با آن صحبت‌ها به سمت شخصیت یک بنیان‌گذار فوق ثروتمند حرکت کرد که خود را از دنیای مرسوم جا کرده است و درگیر وظایف روزمره‌ی کاربران عادی نخواهد بود. برخی کارشناسان، تصمیم پیج را حرکت به سمت شخصیت Doctor Manhattan تعبیر کردند. در آن سال، ژورنالیست فناوری، مت هانن مقاله‌ای جالب در وایرد منتشر و حال‌وهوای جزیره‌ی گوگل را توصیف کرد.

سپتامبر ۲۰۱۳: گوگل را معرفی Calico حرکت به سمت علوم پزشکی را شروع کرد

زیرمجموعه‌ی Google X برای طراحی و توسعه‌ی پروژه‌های آزمایشی تأسیس شده بود. گوگل پس از رونمایی از عینک اختصاصی و پروژه‌ی خودروهای خودران، حرکت به سمت علوم دیگر را در نظر داشت. پیج بیش از همه به پروژه‌هایی با محوریت افزایش طول عمر علاقه داشت. به‌هرحال آن‌ها با تکیه بر بازوی سرمایه‌گذاری خطرپذیر خود (Google Ventures)، شرکت Calico را با محوریت افزایش طول عمر، راه‌اندازی کردند. شرکت جدید تحت مدیریت بیل ماریس، یکی از شرکای گوگل ونچرز بود. او مدیرعامل سابق Genentech، آرت لوینسون را برای مدیریت اجرایی شرکت جدید استخدام کرد.

شرکت Calico نشانه‌ای دیگر از چشم‌انداز پیج برای آینده‌ی گوگل بود. شرکتی که تصمیم داشت پا را از مرزها‌ی موتور جست‌وجو سیستم‌عامل موبایلی فراتر بگذارد و سرمایه‌گذاری‌های عظیمی هم برای برنامه‌های جدید داشت. البته Calico درنهایت نتوانست هیچ پیشرفت خاصی در حوزه‌های پزشکی، دارویی یا زیست‌فناوری داشته باشد. امروز هیچ اطلاع خاصی درباره‌ی پروژه‌های این شرکت و اهداف پیش روی آن‌ها در دست نیست.

 

۲۰۱۴: رابطه‌ی نامشروع برین با کارمند گوگل، آماندا روزنبرگ

پایان سبک زندگی آینده‌نگرانه‌ی برین (که به تونی استارک فیم اونجرز تشبیه می‌شود) در سال ۲۰۱۴ و با انتشار اخبار متعدد از رابطه‌ی نامشروع او با کارمندی از گروه گوگل گلس رقم خورد. یکی از مهم‌ترین مقاله‌های منتشرشده در رابطه با خبر مذکور، در رسانه‌ی Vanity Fair منتشر شد که تمامی جزئیات پیچیده‌ی رابطه‌ی هم‌بنیان‌گذار گوگل را با یکی از کارمندان شرح می‌داد.

آماندا روزنبرگ مدیر بازاریابی دستگاه جدید گوگل بود که در جریان خروج محصول از آزمایشگاه و نزدیک شدن عرضه‌ی عمومی، مسئولیت جدید را بر عهده گرفت. او زمانی با برین رابطه داشت که هم‌بنیان‌گذار گوگل با خواهر سوزان وویچیتسکی،‌ آن وویچیتسکی، زندگی مشترک داشت. روزنبرگ، بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت ژنومیکی 23andme بود. البته رسانه‌ها می‌گویند روزنبرگ نیز در آن زمان با معاون ارشد اندروید، هوگو بارا رابطه داشت. بارا در سال‌های بعد به شرکت چینی شیائومی پیوست.

اخبار رابطه‌ی غیرقانونی برین، لکه‌ی سیاهی بر اعتبار کاری او وارد کرد. البته سهام کنترلی‌اش در گوگل مانع از هرگونه تلاش برای اخراج می‌شد و برین، به شغل خود یعنی نظارت اجرایی بر Google X ادامه داد. برین و وویچیتسگی پس از انتشار اخبار از هم جدا شدند. پیج نیز برای مدتی هیچ مکالمه و صحبتی با دوست و همکاری قدیمی‌اش نداشت. روزنبرگ اخیرا مصاحبه‌هایی پیرامون چالش‌های آن زمان انجام داده و تأثیر روابط نامشروع را بر زندگی شخصی و کاری‌اش شرح می‌دهد. به‌علاوه او کتابی با موضوع زندگی با اختلال دوقطبی نوشته است.

برین علاوه بر خبر ارتباط با روزنبرگ، در تاریخچه‌های شفاهی کارمندان و مدیران سابق گوگل نیز وضعیت مناسبی ندارد. بسیاری او را به رابطه‌های نامشروع متعدد متهم می‌کنند و القابی با موضوع هو‌س‌رانی به هم‌بنیان‌گذار گوگل می‌دهند. هثر کرنز از مدیران ابتدایی نیروی انسانی گوگل، برین را نماد آزار و اذیت جنسی معرفی کرده بود که در هر لحظه امکان رخ دادن داشت.

 

اکتبر ۲۰۱۴: اندی رابین گوگل را ترک کرد، اما پیج تصمیم به عدم اطلاع‌رسانی درباره‌ی سوءرفتار جنسی او گرفت

در دوره‌ی که گوگل درگیر رابطه‌ی نامشروع برین با روزنبرگ بود، چالش بزرگ‌تری از سوءرفتار جنسی شرکت را تهدید می‌کرد. هم‌بنیان‌گذار اندروید، اندی رابین، در پایان سال ۲۰۱۳ شرکت را ترک کرد. او در آن زمان نظارت اجرایی بخش رباتیک گوگل، Replicant را برعهده داشت. پیج در بیانیه‌ای خبری با لحنی خوب درباره‌ی خروج اندی رابین گفت:

من برای اندی آینده‌ی خوبی را آرزو می‌کنم. او با اندروید، محصولی عالی و به‌یادماندنی به جهان عرضه کرد که امروز میلیاردها کاربر خوشحال و راضی دارد.

پشت صحنه‌ی خروج اندی رابین، با چهره‌ی زیبایی که پیج ترسیم کرده بود تفاوت زیادی داشت. خالق اندروید متهم به آزار و اذیت جنسی یکی از کارمندان گوگل بود؛ اتهامی که قطعا بزرگ‌تر از رابطه‌ی نامشروع برین با روزنبرگ محسوب می‌شد. گوگل اتهام را بررسی کرده و تأیید کرد. سپس تصمیم به خروج اندی رابین اتخاذ شد، اما برین و دیگر اعضای تیم اجرایی تصمیم به عدم افشاسازی پیرامون رخداد پیش‌آمده گرفتند.

اندی رابین با دریافت ۹۰ میلیون دلار پکیج مالی از گوگل خارج و همچنین سهامی به ارزش ۱۵۰ میلیون دلار به او اهدا شد. داستان خروج او و دریافت پول از شرکت، تا اکتبر ۲۰۱۸ و انتشار مقاله‌ی افشاگرانه در نیویورک تایمز، مسکوت مانده بود. مقاله‌ی مذکور تمامی جزئیات اتهام روبین و نحوه‌ی مدیریت حادثه توسط تیم مدیریتی رده‌بالای گوگل را شرح داد. اندی رابین پس از ترک گوگل، شرکت تولید گوشی هوشمند اسنشال را راه‌اندازی کرد. گوگل نیز بازوی رباتیک خود را تعطیل کرد و یکی از با ارزش‌ترین دارایی‌های خود یعنی بوستون داینامیکس را به سافت‌بانک فروخت.

هولدینگ مادر گوگل، آلفابت، درحال‌حاضر بازرسی‌های داخلی را در دستور کار دارد تا نحوه‌ی مدیریت حوادث سوءرفتار جنسی را در رده‌های بالای مدیریتی بررسی کند. پس از انتشار اخبار پیرامون اندی رابین، رخدادهای مشابه دیگری نیز از داخل گوگل گزارش شدند که بازرسی عمیق‌تر را در شرکت الزامی کرد. شایان ذکر است در سال ۲۰۱۸ و پس از انتشار اخبار اتهام‌های اندی رابین، کارمندان گوگل تظاهرات عظیمی به‌نام Google Walkout برگزار کردند که توجه رسانه‌ها را بیش‌ازپیش‌به چالش‌های نیروی انسانی غول موتور جست‌وجو جلب کرد

.

اوت ۲۰۱۵: تغییر ساختار و شکل‌گیری آلفابت

گوگل در تابستان ۲۰۱۵، یعنی چهار سال پس از بازگشت پیج به مقام مدیریت عامل، شرکتی متفاوت بود. آن‌ها به فناوری‌های متعدد همچون خودروهای خودران، گجت‌های پوشیدنی، خانواده‌ی گوشی هوشمند نکسوس و بسیاری محصولات و پروژه‌های آزمایشی دیگر ورود کرده بودند. حوزه‌های عظیم‌تری همچون هوش مصنوعی و رایانش کامپیوتر و حتی اینترنت فیبری هم جز فعالیت‌های آن زمان گوگل بود.

پیچیدگی عملکرد گوگل در میانه‌ی دهه‌ی ۲۰۱۰ باعث شد تا بنیان‌گذارها تصمیم به تغییر ساختار بگیرند. پیج در سال ۲۰۱۵ در یک پست وبلاگی نوشت:

شرکت ما امروز عملکرد خوبی دار، اما ما تصور می‌کنیم که می‌توان آن را پاک‌تر و مسئولیت‌پذیرتر کرد. به‌همین دلیل یک شرکت جدید راه‌اندازی می‌کنیم.

شرکت جدیدی که پیج و برین تأسیس کردند، آلفابت نام داشت. تأسیس آلفابت به‌معنای خروج پیج و برین از مدیریت روزانه‌ی گوگل و شروع کار به‌عنوان مدیرعامل و رئیس کل هولدینگ بود. ساختار جدید، مدیریت مالی فعالیت‌های شرکت را نیز آسان‌تر می‌کرد، چون پروژه‌های آزمایشی از محصولات نهایی و هسته‌ای جدا شدند. از همه مهم‌تر، ساندار پیچای به‌عنوان مدیرعامل گوگل مشغول به کار شد.

سال ۲۰۱۵ و شکل‌گیری آلفابت ازلحاظ دوران زندگی کاری پیج و برین، به‌معنای رها کردن فرمان کنترل شرکت‌شان و شروع دورانی با ظاهر خروج از تمرکز رسانه‌ها بود. البته هردوی آن‌ها باز هم سهام کنترلی خود را نگه داشتند و پیچای، به‌صورت مستقیم به پیج گزارش می‌داد. گوگل هم پس از تغییر ساختار جدید، در مرام‌نامه‌ی آلفابت، شعار «شیطانی نباش» را به «کار درست را انجام بده» تغییر داد. البته پیج و برین، عبارت مذکور را در مرام‌نامه‌ی مجزای گوگل حفظ کردند.

۲۰۱۶: پیج در صنعت خودروهای پرنده سرمایه‌گذار کرد

پیج پس از واگذاری مدیریت گوگل به پیچای و انتخاب شدن به‌عنوان مدیرعامل آلفابت، به‌نوعی از نظرها محو شد. او البته در برخی جلسه‌های شرکت حضور می‌یافت و برخی اوقات درحال قدم زدن با برین در کمپ Googleplex دیده می‌شد؛ اما او دیگر در هیچ رویداد مشترک با سرمایه‌گذاران یا نشست مطبوعاتی یا رویداد معرفی محصول، شرکت نکرد.

هم‌بنیان‌گذار گوگل پس از خروج از نقطه‌ی تمرکز رسانه‌ها، به صنعت خودروهای پرنده وارد شد. چنین خودروهایی با نام اختصاری eVTOL یا وسیله‌های نقلیه‌ی الکتریکی با قابلیت پرواز و فرود عمومی شناختخه می‌شوند. پیج امروز به‌عنوان سرمایه‌گذار و مشاور در استارتاپ‌های متعددی حضور دارد که در حوزه‌ی وسایل نقلیه‌ی الکتریکی هوایی فعالیت می‌کنند. هنوز مشخص نیست که چرا لری پیج به این موضوع علاقه دارد. او زمان و هزینه‌ی زیادی را از زمان تغییر ساختار آلفابت در خودروهای پرنده سرمایه‌گذاری کرده است، اما مصاحبه‌ی قابل‌توجهی درباره‌اش انجام نمی‌دهد. به‌هرحال رویکرد او نشان از یک سلبریتی پیر و ثروتمند دارد که به خودروهای لوکس با ظاهری تقریبا فناورانه، علاقه نشان می‌دهد.

ژانویه‌ی ۲۰۱۷: برین در فعالیتی عجیب در تظاهرات علیه سیاست‌های مهاجرتی ترامپ ظاهر شد

با دور شدن پیج از رسانه‌ها و حضور در انظار عمومی، برین نیز رویکرد مشابهی را در پیش گرفت. درواقع هیچ اطلاعات خاصی از برنامه‌ها و فعالیت‌های برین در سال‌هایی که مدیریت روزمره‌ی گوگل را به سمت مدیریت کل آلفابت تغییر داد، در دست نیست. تنها می‌دانیم که برین در پروژه‌ای برای ساخت یک کشتی هوایی با هدف ارائه‌ی تجهیزات در پروژه‌های بشردوستانه، فعالیت دارد. به‌علاوه او به‌همراه گروهی از رهبران دنیای فناوری، بیانیه‌هایی را با موضوع نگرانی از توسعه‌ی سریع هوش مصنوعی منتشر کرد.

 

سرگی برین در ژانویه‌ی ۲۰۱۷ در تظاهراتی علیه سیاست‌های مهاجرتی ترامپ حضور یافت. تصمیم او بیشتر یک حرکت شخصی محسوب می‌شد و به&