خودروهای سریع فرمول ساخت یکسانی ندارند و گاهی برخی خودروسازان روشی غیرمتعارف را برای این کار در نظر میگیرند؛ بنابراین، در اینجا به معرفی خودروهای سریع غیرمعمولی میپردازیم که هرچند شاید خیلی هم خوب بودند اما نهایتاً فراموش شدند.
مزدا ۶ MPS
مزدا ۶ اولین خودرویی بود که از بخش سری پرفورمنس مزدا یا بهطور مخفف MPS بهرهمند شد. این شرکت اما بجای ارائهٔ یک نسخهٔ محرک جلوی قویتر از نسل اول ۶، با اضافه کردن سامانهٔ چهارچرخ محرک و پیشرانهٔ ۲.۳ لیتری توربو با ۲۵۴ اسب بخار قدرت، پا را بسیار فراتر گذاشت. این خودرو با گیربکس شش سرعتهٔ دستی ظرف ۶.۶ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت میرسید و خودروهایی مثل آئودی S3 را نگران میکرد؛ اما هرچند مزدا ۶ MPS زیر پوستش خودروی درخشانی بود، در ظاهر چیزی نشان نمیداد و نمای بسیار سادهای داشت که توجه خریداران را جلب نمیکرد. به همین دلیل، سدان اسپرت مزدا فروش پایینی داشت.
مرسدس بنز A210 اوولوشن
هرچند این روزها مرسدس با خوشحالی نشان AMG را روی بسیاری از محصولاتش میچسباند اما در قویترین نسخهٔ نسل اول A کلاس کاملاً برعکس عمل کرد. البته انصافاً آن خودرو با پیشرانهٔ ۲.۱ لیتری ۱۴۰ اسب بخاری که شتاب صفرتاصد ۸.۲ ثانیهای را فراهم میکرد، لایق نام AMG نبود و به همین دلیل، مرسدس آن را با نام A210 اوولوشن به بازار فرستاد. این شرکت همچنین برای بهبود چسبندگی خودرو سیستم تعلیق اسپرتی را هم توسعه داد اما از دید طرفداران هاچبکهای داغ، این A کلاس بدون نشان AMG ارزش پرداخت ۱۹ هزار پوند را در آن زمان نداشت.
میتسوبیشی کلت رالیارت
میتسوبیشی کلت رالیارت بهعنوان یک هاچبک داغ، در سال ۲۰۰۶ در ژاپن عرضه شد و از سال ۲۰۰۸ در دیگر کشورها به فروش رسید. پیشرانهٔ ۱.۵ لیتری توربوشارژ این خودرو با ۱۵۰ اسب بخار قدرت، در مقایسه با رنو کلیو چندان قدرتمند به نظر نمیرسید اما شتاب صفرتاصد ۷.۶ ثانیهای آن معقول بود. سیستم تعلیق بهبودیافتهٔ رالیارت نیز هندلینگ مناسبی را به همراه داشت ولی اینها برای حضور در بازاری شلوغ و رقابت با مدلهایی مثل آبارث ۵۰۰ فورد فییستا ST کافی نبودند.
پروتون استریا GTI
پروتون هنگام توسعهٔ استریا GTI از لوتوس کمک گرفت. این تصمیم عاقلانهای بود زیرا هاچبک داغی را متولد کرد که کیت بدنهٔ آن واقعاً به آیرودینامیک و هندلینگ کمک میکرد. به همین دلیل، در پشت خودرو نشان Handling by Lotus چسبانده شده بود. بااینحال، زیر کاپوت خودرو یک پیشرانهٔ ۱.۸ لیتری با تنها ۱۴۰ اسب بخار قدرت قرار داشت که پس از ۸.۵ ثانیه خودرو را از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت میرساند. هرچند استریا GTI هندلینگ خوبی داشت و به لطف فلاپهای گلگیر پیچدار در ظاهر هم بهاندازهٔ کافی تهاجمی به نظر میرسید اما برند پروتون برای خریداران هاچبکهای داغ شناختهشده نبود و از این خودرو تعداد محدودی ساخته شد.
رنو توئینگو RS
وقتی به رنو اسپرت فکر میکنیم کلیوها و مگانهای سریع به ذهن میآیند اما چند سال پیش توئینگو هم عضوی از این خانواده بود. توئینگو RS که بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ به بازار عرضه شد، بجای قدرت شگفتانگیز، بیشتر روی وزن سبک و اندازهٔ جمعوجور خود تمرکز کرده بود. به همین دلیل، زیر کاپوت یک پیشرانهٔ ۱.۶ لیتری با تنها ۱۳۱ اسب بخار قدرت داشت و شتاب صفرتاصد ۸.۷ ثانیهای آنهم چندان چشمگیر نبود. بااینحال، توئینگو RS شاسی چابکی داشت و در پیچها عالی عمل میکرد اما علیرغم قیمت ارزانتر از دیگر رنوهای سریع، نتوانست خریداران زیادی را وسوسه کند و در تعداد اندکی ساخته شد.
تویوتا کرولا TS کمپرسور
تویوتا برای ساخت هاچبک داغ راه متفاوتی را در پیش گرفت و بجای توربوشارژر سراغ سوپرشارژر رفت. با استفاده از سوپرشارژر، قدرت پیشرانهٔ ۱.۸ لیتری کرولا به ۲۱۵ اسب بخار افزایش پیدا کرد و شتاب صفرتاصد ۶.۹ ثانیهای را در اختیار راننده قرار میداد. بااینحال و با وجود کاهش ۱۵ میلیمتری ارتفاع تعلیق، این کرولای اسپرت با هندلینگ کسلکننده نتوانست تجربهٔ رانندگی جذابی را ارائه کند. علاوه بر این، پیشرانه نیز تمایلی به کار در دور بالا نداشت. به همین دلیل، تویوتا تنها ۲۵۰ دستگاه از این خودرو ساخت.
شورلت مونت کارلو SS
زمانی که نسل پنجم فورد موستانگ با طراحی رترو در سال ۲۰۰۵ به بازار آمد و موفق عمل کرد، جنرال موتورز درصدد پاسخ دادن به رقیب دیرینه برآمد اما ازآنجاییکه پلتفرم مناسبی برای این کار نداشت، تصمیم به قرار دادن پیشرانهٔ V8 در سینهٔ محصولات محرک جلوی خود گرفت. بدین ترتیب، شورلت مونت کارلو SS با موتور ۵.۳ لیتری V8 خلق شد. این خودرو با ۳۰۳ اسب بخار قدرت و شتاب صفرتاصد ۶ ثانیه، روی کاغذ خیلی خوب به نظر میرسید اما هیچکس یک کوپهٔ بزرگ V8 دیفرانسیل جلو با دماغهٔ سنگین نمیخواست. به همین دلیل، مونت کارلو SS در دو سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ کمتر از ۱۵ هزار دستگاه فروخت درحالیکه فروش موستانگ در سال ۲۰۰۶ به ۱۶۶ هزار دستگاه رسید.
اوپل زافیرا OPC
پیش از تهاجم کراساوورها، مینیونها خودروهای خانوادگی محبوبی بودند و بنابراین، اوپل به این نتیجه رسید که یک مینیون اسپرت میتواند جذابیت بالایی داشته باشد. نتیجه، ساخت زافیرا OPC بود که میشد آن را هاچبک داغی در لباس مینیون دانست. این خودرو پیشرانهٔ ۲ لیتری چهار سیلندر توربوشارژ آسترا را قرض گرفته بود که ۲۴۰ اسب بخار قدرت داشت و شتاب صفرتاصد ۷.۲ ثانیهای را فراهم میکرد. بااینحال، خریداران زیادی به چنین پرفورمنسی در یک مینیون نیاز نداشتند
فولکسواگن بیتل RSi
فولکسواگن تمام دانش پرفورمنس خود را در بیتل RSi که در سال ۲۰۰۱ ارائه شد پیاده کرد زیرا این خودرو بهعنوان بستری برای توسعهٔ گلف R32 آینده در نظر گرفته شده بود. البته نهایتاً ۲۵۰ دستگاه از این بیتل اسپرت با گلگیرهای برآمده، اسپویلر جلو، بال بزرگ عقب و رینگهای ۱۸ اینچی OZ تولید شد. بیتل RSi از همان پیشرانهٔ ۳.۲ لیتری VR6 با ۲۲۵ اسب بخار قدرت و سامانهٔ چهارچرخ محرکی استفاده میکرد که بعداً در گلف R32 ارائه شد. این ترکیب بیتل را ظرف ۶.۴ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت میرساند.
فولکسواگن پاسات R36
فولکسواگن در ساخت خودروهای اسپرت با ظاهر ساده تخصص دارد و پاسات R36 مصداق بارز این موضوع است. برای افراد ناآگاه، این خودرو چیزی بیشتر از یک پاسات R-Line معمولی نبود اما زیر کاپوت آن یک پیشرانهٔ ۳.۶ لیتری VR6 با ۳۰۰ اسب بخار قدرت قرار گرفته بود. این نیرو با عبور از گیربکس دوکلاچهٔ عالی فولکسواگن به هر چهارچرخ میرسید و خودرو را ظرف ۵.۶ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت میرساند. هندلینگ پاسات R36 هم خوب بود اما با همهٔ اینها، سدان اسپرت فولکسواگن بهاندازهٔ کافی عالی نبود که بتواند خریداران آئودی S4 یا بامو ۳۳۰i را وسوسه کند